چقد وقته که نیومدم تو نت
این تابستونی عجب تابستونی بوداااااااااااااااا
چه کارایی که نکردم...
به هر در ی زدم تا بتونم یه نفر پاک کنم ...
اما مثل اینکه از خیلی ها غافل شدم...
از خودم ؛از تو که تو اون سخترین لحظه ها من را یاری کردی؛با من اشک ریختی من را همراهی کردی...
ازم خواستی بیام اینجا تا با هم بنویسیم از روزای خوب...
اما حالا می خوای تنهام بزاری؟
آره حق داری ...
کاش اینجوری با تو آشنا نشده بودم...
کاش اون را دوست نداشتم...
کاش می تونستم حست کنم
لمست کنم
من با تو بودن را می خوام از تو شندیدن را می خوام
خنده هات
تو آرامشی
آرامش دریایی
پس آرامش من هم باش
من با خودم جنگیدم
اما نشد؛به خدا نشد....
چقدر دور و برم را شلوغ کردم
فکر نمی کردم یه روز اینجوری بشه اما شد
زودتر از اون برنامه ای که ریخته بودم
اما سودی نداشت
چی شده یعنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چی بگم!
یعنی چی آخه؟
کجایی پس؟
اگه واسم آف میذاری بهم نمیرسه هاااااا...
کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
همین جااااام
جیگرک من چی شده؟؟؟؟ نبینم حسرت خوردنت رو....
...چی بگم
چی شد آخرش...هنوز که تو غمگینی... زود خوب شو دیگه