از تمام عید و سال نو و بهار تنها چیزی که تا الان حس کردم مهمون داری پی در پی بوده!
یعنی تا این حد که نشده حتی این سریالای عید رو ببینیم کی به کیه!!!
حس و حالم خوب نیست....
نمیدونم معده دردم برگشته و اعصابم رو خرد کرده یا اینکه اعصاب خرد شده ام باعث شده دوباره حس کنم معده ام درد بگیره...
یه وقتایی....یه لحظه هایی....
مث الان....مث امشب...
فقط حسم حس تنهاییه!!!
نمیدونم قراره در آینده چی بشه....
نمیدونم فردا و فرداها چی پیش رو داریم!
نمیدونم و دلمم نمیخواد بدونم خوب خدا خودش بلده چیکارکنه
فقط....فقط....
هیچی.....باز لوس شدم!
مشکلی نیست....
بلاخره سال ۹۱ شد و من هنوزم بزرگ نشدم!!!!
پ.ن:هنوز مهمونای شهرستانی و تهرانی نرسیدن!!! جبهه ی جدید مهمون داری از ۲ روز دیگه شروع بشه!!!!میرفتم سر کار کمتر خسته می شدمااا
جالب و ارزشمندبود موفق باشید...آشنایی با شما باعث افتخار منه ..بخاطر محبتی که نسبت به من داشتید سپاسگذارم
ممنونم!!!
فقط یه سوالی که پیش اومده اینه که مگه من چیکار کردم؟؟؟
من اولین باره که...؟؟؟؟ اشتباه شده ظاهرا!!!
اما منم خوشبختم!
سلام شیما جون
عیدت مبارک
الهی
پس خوب جبهه گیری کنید
عید تو هم مبارک عزیز دللللم
شیمایی عزیزم عیدت مبارک
انشاله در سال ۹۱ یک عدد داماد تر و تمیز و ناناس تهیه کنی و بابت پایان دادن به دلره ها حرکتی بزنی.
عزیزم این آهنگ هیشکی مثل تو نبود رو شنیدی؟؟
دلم میخواست اینجا بودی و برات میخوندم. از اعماق دلم میگم
ای جاااااااااااااان
سلام نیلوفر عزیزم....سال نو مبارک باشه
آهنگه رو که نشنیدم اما سعی میکنم گیر بیارم بشنوم
چیییراااا اینگده مهربونی تو دخمل