۲4 سال گذشت!!!

حس نوشتن نیست... 

مثل خیلی حس های دیگه که نیستن!!! 

 

عمراْ اگر تا به حال اینطور بوده باشیده باشم!!!(مضارع را در ماضی صرف نمودیمwhistling

 

هزار و یک حرف هست برای گفتن یا نوشتن... 

از بامزه گرفته تا بی مزه... 

 

از صبح که همه دست به یکی کردن تا کفرم رو در بیارن و نزارن بخوابم... 

اونم با لحن شیرین و مهربون و پر از تبریکاتشون که حتی نزاشت یه لحظه هم اخم و بد عنقیم رو ابراز کنم... قهر

 

و اونم از گوشی مامان که همین طوووور یک بند به عنوان موسیقی متن خواب من از ساعت ۷ تا خود ۱۰ زنگ خورد و من نفهمیدم این کدوم ابلهی بود که بعد از ۱-۲ بار تماس بی جواب بازم دست از سر کچل ما بر نداشت....  

و باز هم نفهمیدم که این مادر محترم من که چند تا چند تا رفته خط خریده که مبادا نیازش بشه برا چی میزاره خونه و تشریف میبره بیرون آخه؟!!!....(شاکی بودن این اسمایلیه منو کشتههه)  

 

خلاصه که امروز روز خاص زندگی منه... 

روزی که هر سال وقتی بهش میرسه من تشریفم رو میبرم روی ابرا و خلاصه عمراْ اگر پایین بیام... 

اما امسال برای تنوع گفتم همین جا کنار دوستان باشیم دیگه حیفه...  

اینا همه اش خاطره است هااااااا.... 

 

تنها اقدام مفید این روزها مرتب کردن کمی تا حدودی اتاق بوده... 

اینکه به جای آهنگ های عزاداری(به قول مامی جان) آهنگ های جشن عروسی!!! گذاشتیم و  به دلیل نبودن ۲ روزه ی کامی جان هر بار که از دور میبینیمش دلمان برایش ضعف میرود که چقدر میدوستیمش!!!  عینک 

 

خوب... 

همین دیگه... 

ااااا 

باز یادم رفت بگم... 

 

هوراتولدمان مبارکهورا 

dancing 

 

پ.ن: از یکی از عزیزان دل در حین تبریکات تولد تقاضا مند شدیم که تعارف را کنار گذاشته بگوید کیکمان کو؟؟؟ good luck را تقدیم کرد گفت کیکش مدل برگه از بالا عسک گرفته شده!زبان 

 

پ.ن2:از همان عزیز دل خواسته شد که بی خیال کیک و تبریک...بیا در مورد کادو با هم حرف بزنیم... فرمودند:الو؟الو؟ صدا نمیاد؟ تق...! منتظر 

 

پ.ن3: عمراً اگر فکر کنید من نتونم کادو بگیرم از کسی... حتی با متوسل شدن به زور... در نتیجه برای آگاهی شوما...بله بله شوما...خودتون...نه شوما نه...اون پشتی...آهان..بله... خلاصه برای آگاهیتون بگم که من 10 روز جلوتر هدیه ی خوشملی گرفته بودم بسیااااااار دوس داشتنی.... 

 

پ.ن4: خوب دیگه تولدم مبارک شد...من رفتمبای بای 

 

 

*** الان عنوان نوشتم قلبم ایستاد....واقعاً 24 سال گذشت؟؟؟...من 24 سال اینجا توی این دنیا چه غلطی کردم خدایی؟؟؟...من که هنوز کوچیکم که!

 

 

نظرات 13 + ارسال نظر
Emovi.like.no.other چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ب.ظ http://Emo-vi.blogspot.com

هی! تولدت مبارک باشه عسیــــــــــــــــــــــسم

وایییییییییییییییییی
ببین کی اینجائه...
مرسی خانومی

اراکده پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ق.ظ http://http:\\mortin.persianblog.ir

تولدت مبارک

مرسی

طاهره پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.rozasrad7.blogfa.com

سلام عسیسم
تولدت مبارک قربونت برم
بوس بوسسسسسسی
گل فرستادیم !!! یه دنیا

میسیییییییییی
بوس

شادی پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.royayekaqazi.blogfa.com

تولــــــ ــدت مبارکــــ.

همین!!

میسی
همینم خودش خیلیه:دی

محبوبه شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ب.ظ http://rembo0.blogfa.com/

ای خداااااااااا تو منو کشتی تا بگی کی تولدت بود...
تولدت مبارک عزیزززززززززززززززم...اشالله به سلامتی...اشالله که ۱۰۰۰سال عمر کنی ننه...
دوست دارم هوارتا...بازم تولدت مبارک...
مثل اینکه دیر شد...شرمنده...
کادوتم جونه تو اگه میومدی اینجا میدادم بهت...ولی چیکار کنیم نامردی کردی نیومدی...
حالا اگه میخوای کادو بیا اینجا...
مباررررررررررررررررک...

خو چیقدر دلمو میسوخونی؟
نیومدنش همین جوری غمناکه....کادومم نمیدی....دیگه من پودر شدم
:(

محبوبه شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ب.ظ http://rembo0.blogfa.com/

راستییییییی آپ کردم بدوووووووووو...

کو این آیکونه با کله دویدن؟؟؟

محبوبه شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:06 ب.ظ http://rembo0.blogfa.com/

بدو دیگه آجیییییییییییییییییییییییییییییییی.....

دارم میدووم نیمیدونم چرا نمیرسم

محبوبه یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:32 ق.ظ http://rembo0.blogfa.com/

آجی یعنی باز کنم کامنتدونیمو؟
خو اکشالی داره بستم؟
آخه الان باز کنم شاید اول نشی که...حالا چیکار کنم من؟
باشه به خاطر گله روی شمام که شده الان میرم باز میکنم...ولی زوده زود بیایاااااا...
راستی الان رفتم تو سایت سنجش ببینم جوابمون اومد یانه..دیدم مثل اینکه نوشته فردا ۶ غروب میذارن تو سایت...وووووووییییییی یعنی چی میشه؟ولی من که میدونم منو رضایی قبولیم...اعتماد به نفسو داری که...دعام کناااااا خوووووووووووب؟دوست دالم یه عاااااااااالمه...
بدو بدو بیا که اینبار نمیخوری به دیوار بدووووووووووووووووووو...

وایییییییییییییییییییییی....
چه زود...ایشالله که هر دوتون قبولید...
الان میام

طاهره یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ب.ظ http://www.rozasrad7.blogfa.com

سلام
کجایی عسیسم
چرا اپ نمیکنی دیگه
من دلم نوشتهاتو میخواد
دوست دارم
بوس بوس
گل فرستادیم!!!

سلام جیجر
هان...آخه یک کمی تنبلیم میاد!
ماه رمضونه و کار و استرس و اینا...
اما میام می نویسم به زودی...ظرف ۲۴ ساعت آینده
بوس

محبوبه یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:52 ب.ظ http://rembo0.blogfa.com/

آجییییییییییییییییی آجی بدووووووووووووووووووووووووووو...آجی بدو وبم...بدووووووووووووووووووووووو

wow
چه خبره یعنیییییییییی؟

محبوبه یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:22 ب.ظ http://rembo0.blogfa.com/

خوب پس اول اینکه خسته نباشی نباشی آجی...
بعدم اینکه خوب چرا خصوصی گذاشتی واسم؟چیزه خاصی نبود که...
همین کارا رو میکنی منم میرم کامنتدونیمو میبیندم دیگه...

ا؟
خصوصی نبود که؟!!!!

یـــــک سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ب.ظ

تولدتـــــــــــــــــــ مبارکـــــــــــــــــــــــ
کلی آرزوی خوب برات دارم ...
همینجوری پیش بری فکر کنم تا چند وقت دیگه کلا هیچ حسی نداشته باشی ها !!!
راستی یه پیشنهاد! با کامپیوترت ازدواج کن

گرچه قصد ادامه تحصیل دارم ولی حالا چون تویی به پیشنهادت فکر میکنم!
راستی...ممنونم

دختر نارنج و ترنج چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ

تولدت مبارک عزیزکمممممممممم...........
انشالله که صد و بیست ساله بشی... من چقدر دیر رسیدم آخه!!!! اما خب به هر حال تولد تو مبارک!!!!
راستش و بگو چند تا هدیه گرفتی؟ توضیحات کامل بده که خیالم راحت شه... ای جان! ۲۴ ساله شده جیگرک من!!!

هان؟
والله قابل شمارش نبود...
نه اینکه زیاد بودا...
از بس کم بودش:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد