چند خط با خدا!

دلم خیلی گرفته بود.... 

از همه اش بدتر این بود که دوست داشتم با خدا حرف بزنم و نمی شد 

شاید خجالت می کشیدم 

 

امروز اما 

بلاخره این طلسم شکست 

و من چقدر اشک ریختم.... 

آرومم کرد.... اونم وقتی داشتم همه ی انرژیمو از دست میدادم 

وقتی تمام دیشب خواب کسی رو دیدم که ۴ سال پیش با یه زخم عمیق از زندگیم رفت اما معلومه هنوز در ناخودآگاه ذهن من احساس غریبی وجود داره 

چقدر حس خوبی داشتم دیشب 

آرزو می کردم این خواب هرگز تمام نشه.... 

نمیدونید چه امنیتی بود....چه احساسی بود....چه لذتی بود.... 

 

صبح حسابی نا آروم شده بودم از این خواب 

دوباره سردردم شروع شده بود و بازم چشمم درد می کرد 

حالا دیگه خودمم مطمئنم که عصبیه 

اما فقط چند جمله کافی بود تا دلم بره به آسمون 

خدا جونم عاشقتم... 

 

زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمى‏اندیشید؟! (32)   

 

وای به من اگر کسی رو،موضوعی رو،اتفاقی رو توی این دنیا بیشتر از یه امتحان یه بازی یه اتفاق تمام شدنی در نظر بگیرم....که اون زمان خودمم که خودم رو زمین زدم.... همه چیز فقط یه آزمونه و ما فقط اومدیم این آزمون رو طی کنیم....چیزی نیست که به دست بیاریم و چیزی از دست نمیره.... فقط باید یاد بگیریم درست ببینیم....

 

بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست; رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده; (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدى نیست، گرد خواهد آورد. (آرى،) فقط کسانى که سرمایه‏هاى وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمى‏آورند.  

 (12)  

 

نکنه یه روز خودمو از دست بدم؟ نکنه یه روز اینقدر غرق این دنیا و بازی هاش بشم که یادم بره کیم و برای چی اینجام؟ نکنه اینقدر آدما ارزش پیدا کنن که من خودم رو از یاد ببرم و ایمانم رو از دست بدم و .... وای نه!.... کاش یادم بمونه که من با دنیای درونم کاملم . جز این چیزی ندارم و باید مواظبش باشم....باید حفظش کنم....

 

بگو: «آیا غیر خدا را ولى خود انتخاب کنم؟! (خدایى) که آفریننده آسمانها و زمین است; اوست که روزى مى‏دهد، و از کسى روزى نمى‏گیرد.» بگو: «من مامورم که نخستین مسلمان باشم; و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!» (14)  

 

نه.... فقط خدا ولی منه.... و اگر اون با منه هیچ کس قدرت نداره تا به من آسیب برسونه.... هر اتفاقی فقط حکمت و اراده ی اونه که برای من و زندگیم لازم میدونه....هیچ نیرویی غیر از اون وجود نداره....حتی هیچ نیروی شری....حتی شیطان... فقط و فقط خداست و قدرت اون....من به یگانه قدرت دنیا ایمان دارم و همه ی خواسته هامو از اون می خوام....

 

 

اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد! و اگر خیرى به تو رساند، او بر همه چیز تواناست; (و از قدرت او، هرگونه نیکى ساخته است.) (17) 

   

و من به مهربونی عزیزترینم ایمان دارم....

بگو: «بالاترین گواهى، گواهى کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست;  

 

گواه بین من و همه ی کسایی که حرفی رو زدن و انجامش ندادن،قولی دادن و زیر پا گذاشتن، دلم رو شکستن و حرف از منطق زدن، زندگیمو به بازی گرفتن و اشتباه خوندن، فقط خداست 

همون طور که یه روز بین خودم و خودش شاهد رو خدا گذاشتم و عهد بستم و به پای این عهد همه چیز رو دادم که ثابت کنم موندم! و اون درست بر عکس من همه چیز رو شکست تا ثابت کنه قدرت داره..... روزی خدا گواه ما خواهد بود.... اون روز نمیخوام آسیبی ببینه اما دیدن اعتراف به اشتباهش تنها خواسته ی منه....

 

ما مى‏دانیم که گفتار آنها، تو را غمگین مى‏کند; ولى (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمى‏کنند; بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مى‏نمایند. (33)  

 

مهم نیست اگر حرف های اون می تونه قلب منو به درد بیاره.... مهم نیست که روحم زخم خورده.... مهم نیست که اشک چشمام آرومی نداره.... اون به من بد نمی کنه.... اون داره به خودش بد می کنه چون روح حقیقت رو در دلش می کشه....خدایا.... تا دیر نشده هدایتش کن....

 

بلکه تنها او را مى‏خوانید! و او اگر بخواهد، مشکلى را که بخاطر آن او را خوانده‏اید، برطرف مى‏سازد; و آنچه را (امروز) همتاى خدا قرارمى‏دهید، (در آن روز) فراموش خواهید کرد. (41) 

 

خدای من....تو چقدر واضح راه رو به همه ی ما نشون دادی و چقدر مهربونی.... اگر تو بخوای هر مشکلی حل میشه .... تنها یک دست در دنیا وجود داره و اونم دست توانا و بخشنده ی توئه.... کمکم کن به اشتباه و از سر ندونستن خواسته هامو از کس دیگه نخوام....یادم نره که هیچ گره ای توی این دنیا باز نمیشه مگه به خواست و اراده تو و اون لحظه ای که فکر کنم کسی می تونه کاری برام بکنه یا راهم رو ببنده در اشتباه محضم.... 

مهربون ترینم مشکل همه ی دوستامو حل کن....طاقت دیدن اشکاشونو ندارم....طاقت دیدن دلای غمگینشونو ندارم....طاقت دیدن دلتنگی هاشونو ندارم....میخوام عاشق باشن و بخندن..... میخوام لذت زندگی رو بچشن....با عشق آزمایششون نکن....تنهاشون نکن.... من که تسلیمت هستم....اما ازت می خوام اون ها رو از این روزای سخت دور کنی.... 

 

 

پ.ن:خواب یه نعمت بزرگه....غیر از اینکه یه رفرش واسه جسم و روح آدمه گاهی وقتا هم با خواب دیدن چیزایی که توی روز نیست میشه لذتشون رو حس کرد....دنیای عجیبیه ها....مگه نه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
نانا چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:21 ب.ظ http://www.ranaei.blogfa.com

عزیزم
قربونت برم الهی
فدات بشم
چقدر دنیا بده !!
اما من مطمئنم یه حکمتی وجود داره !!
وقتی خدا به ما ها میگه صبر کنید شاید اون چیزی رو می بینه که ماها نم یبینیم !!

حتما همین طوره....
باید صبور باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد