این هم خبر جدید: 

 

من برای همیشه تنها شدم....برای همیشه 

 

توی سر رسید سال پیش،قصه ی ۱۷ خرداد اینطور شروع شد: 

 

چه زود به پایان این قصه رسیدیم!!!! 

و این شروع خداحافظی از  امیر بود.....مجبور شده بودم صبر کنم به شهر محل کارش برسه و بعد بهش بگم چون وقتی بود هر چی می گفتم نمیزاشت و منم دلم نمی اومد.... 

وقتی رسید و زنگ زد خبر رسیدنشو بده شوکه شد....و من از زیر بار یه فشار راحت شدم! 

 

یک سال گذشت.... 

سخت ترین سالی که می شد انتظار داشت 

و حالا دوباره توی همین نقطه ایستادم اما خسته تر و زمین خورده تر از سال پیش! 

 

امسال ۱۵ خرداد عهد شکستم و برای همیشه حامی رو از زندگیم بیرون کردم 

دلیل من درست مثل دلیل اون حکم وجدانم بود 

هر دو به یک حکم عمل کردیم اما با ۲ دید مختلف 

 

از حامی عاشقانه های من هیچ چیزی باقی نمونده 

و من اگر بیش از این تاب حرف هاشو می آوردم و زخم زبوناشو تحمل می کردم فقط و فقط دلم بیشتر محکوم می شد 

در نبودش می تونم تا همیشه توی رویا عاشقش باشم و باهاش زندگی کنم 

اما اگر به زور نگهش میداشتم همیشه زجر خرد شدن دلم روزهامو سیاه می کرد و من از ایمانم هم دورتر می شدم 

ایمان به عدالت خدا ! 

اما وقتی به زور به رسیدن به خواسته مون پافشاری میکنیم خواسته ای که خدا برامون خوب نمیدونه چطور ازش انتظار عدالت هم داریم؟ روی یه اتفاق بد چطور عادل باشه؟عدلش اینه که نمی خواد اتفاق بیفته و ما چشمامونو می بندیم و اینو نمی بینیم 

 

دلم برای حامی تنگه 

هر لحظه و هر لحظه 

و تمام نیروی من صرف این میشه که سر گوشیم نرم.... 

که خاطره هامو مرور نکنم 

که یادش نیفتم 

که هوایی نشم 

چون خودم میدونم فقط در یک لحظه اتفاق می افته....اینکه برم سمتش.... و من نمیخوام این بار اشتباه کنم....که زندگی هر دومون رو سیاه کردم 

 

وای.... 

حتی میام اینجا ازش می نویسم بدتر میشم 

بدتر کشیده میشم سمتش 

دیگه هرگز چیزی ازش نمی نویسم و نمیگم 

 

باید یه شروع جدید رو تجربه کنم 

من دیگه تا ابد ازاد و تنها هستم 

 

تا همیشههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

یه اهنگ می تونه گویای همه چیز باشه 

مثل این آهنگ 

و وقتی نمیتونی حرف بزنی بهتره دل بسپاری به نوای اونو باهاش فقط بخونی  

همش همین بود

دروغ گفت! 

 ............................ 

 

بهم گفت که دوسم داره ، بهم گفت منو می خواد
بهم گفت اکه پاش باشه  ته حادثه میاد
بهم گفت که نفسهاشم اگه باشم میمونه
بهم گفت شور بودن رو تویه نگام میخونه
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت 

 

 


میگفتش من هواشم تموه قصه هاشم
میگفتشم ابروشم همیشه روبه روشم
می گفت از خاکی دوره میگفت سنگ صبوره
می گفت تنها نمیشم می گفت میمونه پیشم
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت 

 


بهم میگفت که زندگیشمو با من عجینه
می گفت چشمای من واسش یه دنیاست سرزمینه
می گفت طاقت میاره بچه گیاهمو بدیهام
می گفت از من میرونه خونه دلهام خسته گیهام  


بهم می گفت که مثل هیچکس نیست
می گفت تویه نگاهش خاروخس نیست
می گفت طاقت نمیاره نباشم
میگفت از فکر شم میمیره که فکر کنه از دنیاش جداشم 

 

 


اینارو اون بهم گفت
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت 

امروز(عکس)!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.